وسوسه اول را، اگر جلویش را گرفتی ، گرفتی … والا شیطان گام به گام ، روی شما ، بله حتی شمایی که پینوشت : 1- یادت باشد ماه رمضان خدا هم تمام شد و شیطان آزادانه وارد کار می شود . سکانس اول : ماه رمضان سال 90 – یکی از مجالس میهمانی در یکی از محله های مشهد .
ادعای محبت خدا را داری اثر می گذارد . اول زینت می دهد و توجیه می آورد ،
بعد ذره ذره تو را به سمت آن کاری که نباید، می کشاند .
یادت باشد که او سوگند خورده است به اینکه تو را از راه به در کند .
اصلا مشکل ما غفلت است . یکی از غفلت هایی که میکنیم همین غفلت از شیطان و سوگندش هست .
یادمان رفته که او اصرار دارد و مدام در حال نقشه کشیدن است .
پس این تابلو را جلوی چشمت نصب کن : کارگران شیطان مشغول کارند !!!
2- راستی تو اعتکاف هم کلی دعاتان کردیم . هرچند که ناقابل بودیم و هستیم ولی یواشکی راهمان دادند .
جواد وارد سالن غذاخوری می شود. هنوز چند دقیقه ای تا اذان مغرب مانده است.
میز غذاخوری جلوه عجیبی دارد . نمی داند بعد اذان از کجا باید شروع کند .
چای ، آب پرتقال ، نسکافه ، قهوه یا شیر داغ ؟ با خود فکر می کند که با کدام افطار کند ثوابش بیشتر است .
چند لحظه بعد ظرف های دیگری را وارد سالن می کنند . ظرف سوپ ، آش ، فرنی و شیربرنج .
اذان را گفته نگفته میهمان ها افطار می کنند . او که همچنین مجلسی تاکنون دعوت نشده بود ،
در حال خوردن محتویات موجود است . یکی بهش می گوید برای غذای اصلی هم جا بگذار !!!
غذای اصلی را می آورند . چلو گوشت ، جوجه کباب، بختیاری ، و ماهی پلو .
گویا اینها فقط میخواهند آدم را در دو راهی که نه ، در چند راهی قرار دهد . نمی داند کدام را باید بخورد ؟!
سکانس دوم : ماه رمضان سال 90 _یکی از منازل اطراف شهر مشهد .
علی تازه از نانوایی برگشته است . آماده می شوند برای خواندن نماز مغرب .
پدرش نمی تواند نماز را ایستاده بخواند . چندی پیش در محل کارش از بلندی پرت شد .
مادرش دستانش خیلی درد می کند، از بس در خانه های مردم کار کرده است .
مادر بعد نماز ، سفره را پهن می کند . چند تکه پنیر و نان میهمان خانه گرم و با صفای آنهاست .
سکانس سوم : ماه رمضان سال 90 – یکی از کشور های آفریقایی به نام سومالی
مردم مسلمان در حال گشتن غذا هستند . عبدالله از صبح تا حالا به دنبال تیکه غذایی ،
زباله ها را جستجور کرد . چقدر خوشحال است از اینکه تکه نانی از میان آنها پیدا کرده و
استخوانی که تکه گوشتی به آن چسبیده است . آن را برداشته تا با خواهر کوچولویش بخورد .
پینوشت :
1- اگه یک نگاهی به سفره های خانه خودمان بیندازیم چه بسا بی شباهت به سکانس اول نباشد ،
البته با کم و زیادش . در حالی که عده ای در سومالی از گرسنگی در حال مرگ هستند .
2- عزیزی پرسید : مگر نمی گویند " چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است " .
مگر ما این همه فقیر تو کشورمان نداریم . پس چرا میایم به خارج کمک میکنیم ؟
در پاسخ بهش باید عرض کنم : ما در دنیای اسلام برای کمک رسانی ، مرز جغرافیایی نمیشناسیم .
بعدش هم ممکنه تو کشور خودمان مردم در مشکلات و فقر شدید باشند ولی ما الان
بحثمان کمک به فقرای آنجا برای رفاه بیشتر نیست ، بلکه یک عده آدم دارند میمیرند ، می فهمی ؟!!!
یعنی اگه تا چند روز دیگه بهشان غذا نرسد از گرسنگی می میرند .
حالا خودت ببین وجدانت چی می گه ؟
3- خب حالا که متحول شدی و میخوای به سومالی کمک کنی حتما شماره حساب میخوای !
میتوانید کمک خود را به شماره حساب 99999 بانک ملی و برای راحتی کار به کارت با شماره 0199999999003 واریز نمایید .
مسلمانان اکنون به شما نیاز دارند...
Design By : Pars Skin |